شب چون گلی سیاه ، پر افشانده در فضا
باران ریز ریز
عطر اقاقیا
بر بازوان چرب خیابان روبرو
خال چراغ ها
ساق سپید و لخت زنان ، چون گلوی قو
در پیش چشم من
در پیش پای من
خمیازه های من